چهارشنبه 21 تیر آرمان کلاس فوق العاده داشت.بعد از کلاس آرمان ناهار رفتیم خونه مامانی.عبداله هم که تا 3-4 روز مرخصی داشت.با سوده و محدثه قرار بود بریم مسافرت.ولی کجاش مشخص نبود. در نهایت تصمیم گرفتیم بریم سرعین. تا آستارا رفتیم شب اونجا خوابیدیم و صبح راه افتادیم تا از جاده هم لذت ببریم.آرمان از اینکه سوده و محدثه بودند خیلی راضی بود وگرنه تمام زمان رو می گفت بریم خونه.چون خاله ها بودن دیگه بهونه خونه رو نمی گرفت. صبحونه رو توی جاده کنار مرز ایران و آدربایجان، املت خوردیم خیلی صبحونه با مزه ای بود از اون هوای گرم تهران هم دیگه خبری نبود: عجب آب خنکی بود و بعد راه افتادیم سمت سرعین. برای گردش به ویلا دره رفتیم: این گل رو...