سفر به آهو
تعطیلات 14 و 15 خرداد به آهو رفتیم ولی چقدر اتوبان تهران قم شلوغ بود تصمیم گرفتیم از ساوه بریم از اونجا که عبداله تمام جاده رو با سرعت مطمئنه می رفت من و آرمان هم تمام وقت زول زده بودیم به جاده،آرمان هم هر چند وقت یکبار می گفت بابا من پلیس هم هستما. خلاصه ما به سلامت به آهورسیدیم. من و عبداله که عاشق اینیم آهو می رسیم بریم بگردیم آرمان هم بر عکس ما اصلا دوست نداره.تا حدی که اصلا میگه من آهو رو دوست ندارم.میگه اونجا تیغ می ره تو پام.پسرم خیلی ناز تشریف دارن آخه جالبی کار اینجاست که بیشتر توی گشت و گذار بغل بابا هم هست.اینم از عکسای این سفر: این تنه درخت مثل الاکلنگ شده بود. تمام عکسایی که از آرمانی انداختیم با اصرار و ا...