آرمانی آرمانی ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

آرمان آرزوی قشنگ ما

سفر به آهو

1392/3/17 18:36
نویسنده : مونا
1,657 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات 14 و 15 خرداد به آهو رفتیم ولی چقدر اتوبان تهران قم شلوغ بود تصمیم گرفتیم از ساوه بریم از اونجا که عبداله تمام جاده رو با سرعت مطمئنه می رفت من و آرمان هم تمام وقت زول زده بودیم به جاده،آرمان هم هر چند وقت یکبار می گفت بابا من پلیس هم هستما.

خلاصه ما به سلامت به آهورسیدیم. من و عبداله که عاشق اینیم آهو می رسیم بریم بگردیم آرمان هم بر عکس ما اصلا دوست نداره.تا حدی که اصلا میگه من آهو رو دوست ندارم.میگه اونجا تیغ می ره تو پام.پسرم خیلی ناز تشریف دارن آخه جالبی کار اینجاست که بیشتر توی گشت و گذار بغل بابا هم هست.اینم از عکسای این سفر:

این تنه درخت مثل الاکلنگ شده بود. 

تمام عکسایی که از آرمانی انداختیم با اصرار و التماس بود، از چهره اش کاملا مشخصه

اینجا با مامان و بابا قهر کرده بود، آخه دائم بهونه می گرفت و می گفت من می خوام برم خونمون

 

مامان قربون ناز کردن پسرش بره ، وقتی آرمانی میگه میشه لطفا بریم خونمون خداییش من باید چه کار می کردم .چند تا بوس آب دار کردم و گفتم الان میریم خونه مامانی و فردا برمی گردیم پسرم آرمان هم قبول کردو با مامان و باباش آشتی کرد

توی خونه مامانی که بودیم آرمان هدست مهسا رو گرفته بود و آهنگ گوش می داد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)