آرمانی و مامان و بابا نوروز دوم
آرمانی نوروز دومش رومیخواد ببینه. این عکسا برای پیش از سال نو و بعد از سال نو هست. بابایی به ذوق آرمان خیلی زود ماهی خریده که این من نمی دونم این ماهیهای بیچاره چه گناهی کردند که باید میومدن خونه آرمانی؟!!!! وقتی من مشغول کارم بودم و نگاهش نمی کردم .از وسط اتاق من رو صدا می زد و ای دل غافل آرمان با تنگ ماهی مامانشو صدا میزنه که بره کمک و اونو ازش بگیره.آرمان من خیلی بلا و خواستنیه ...