بابا هر روز آرمانی رو پارک می بره حتی وقتی خسته هست
عبداله به اینکه آرمان انرژی خودش رو بتونه راحت استفاده کنه و شیطونی هاشو بکنه خیلی اهمیت می ده.هر شب آرمانی رو پارک میبره تا بازی کنه ولی انقدر که ما رفتیم زمین بازی پارک دلم برای قدم زدن تو پارک تنگ شده اینبار جمعه با خاله محدثه رفتیم جمشیدیه از اونجا که آرمانی پارک رو فقط به عشق سرسره میره تمام پله های پارک رو به امید اینکه وسایل بازی رو پیدا کنه بالا رفت ما هم دل سیر راه رفتیم.
بعد هم بابا قول داد که میبرتش یه پارک که سرسره بازی کنه.شام از بیرون گرفتیم و جلوی یک پارک تو خیابون باهنر تو ماشین خوردیم آرمان به خاطر اینکه گفتم اگه شامت رو بخوری میریم بازی غذاش رو خورد بعد هم رفتیم داخل پارک.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی