بدون عنوان
از وقتی هوا خوب شده من و بابا سعی میکنیم هر شب آرمانی رو ببریم پارک تا اونجا بازی کنه و انرژیشو تخلیه کنه و هم اینکه بچه های دیگه رو ببینه و با اونا ارتباط برقرار کنه.اوایل میگفتیم آرمان بیا بریم خونه سخت قبول میکرد و با نق نق میومد ولی حالا دیگه خوب شده،پارسال هم اینطوری بود اوایل نمی خواست از پارک بیاد بیرون ولی بعد از چند وقت اصلا نمیخواست بیاد پارک که ما خندمون میگرفت می گفتیم انقدر رفتیم پارک که آرمان پارک زده شده.
اینم چند تا عکس از شبهای مختلف که با آرمان رفتیم پارک
فلکه دوم نیروی هوایی
پارک اندیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی