خونه مامان نرگس
شب بعد از آرایشگاه خونه مامان نرگس رفتیم البته آرمانی میگه خونه مسا و گزل اونجا مهسا که مشغول تمرین ریاضیش بود غزل هم با گوشی بازی می کرد آرمان یه دوری تو خونه زد و اومد خیلی با ادب گفت تو اینتون بازی دارید؟همه که خیلی خوششون اومده بود میگفتن چی میخوای آرمان دوباره گفت دفن تو کافیوت بازی دارید (لطفا تو کامپیوترتون بازی دارید؟)الهام غزل بلند کرد تا با آرمان برن بازی کنن
آرمان و غزل(دختر عمه آرمان)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی