آرمانی آرمانی ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

آرمان آرزوی قشنگ ما

نقاشی نقاشی

آرمانی عاشق شبکه پویاست.تا برنامه نقاشی نقاشی رو اعلام کردن گفت من میخوام نقاشی بفرستم ،من هم گفتم تو بکش من میفرستم. اینم از نقاشی نقاش کوچولوی من.(البته من نقاشی رو اسکن کردم فرستادم ولی یه عکس با گوشیم گرفتم که همیشه با خودم باشه) ...
7 خرداد 1392

تولد میثم و مامانش

میثم و مامانش هم مثل من و آرمان تولدشون با همدیگه هست  البته برای اونا با فرق یکی دو روز ولی من و آرمان مال یک روزیم. این هم از تولد میثم و راحله خانم آقا میثم و آرمانی   ...
7 خرداد 1392

همبازی آرمان

کوثر دوست آرمان هست که طبقه بالای ما میشینن.آرمانی و کوثر همبازی خوبین  آرمان و کوثر مشغول بازی توی اتاق آرمان بعضی وقتها هم توی راهرو زیر انداز میندازیم تا اونجا بازی کنن ...
7 خرداد 1392

سفر به مشهد

آرمانی هزار ماشالا بزرگ شده و مسافرت رو آسونتر کرده.اواخر فروردین عبداله جون مرخصی 10 روزه گرفت و من هم با خاله صحبت کردم و یه هفته ای مدرسه نرفتم ،و آرمان هم یک جلسه غیبت کرد و یک جلسه هم که شهادت حضرت زهرا بود و تعطیلی رسمی.خلاصه آماده سفر شدیم. از جاده سمنان رفتیم و از شمال برگشتیم. استراحت 3 ساعته در میان راه(چون چادر زده بودیم آرمان کیف کرده بود.ودیگه هیچ جایی نمیخواست بمونه و دائم میگفت چادر بزنیم) . آرمان و بابا برگشتن از راه شمال اومدیم،این هم آرمان و مامان مونا که عاشق پسر گلش هست آرمانی عاشق آب بازیه ساحل فرح آباد اینجا هم ساحل رامسر ...
7 خرداد 1392

تولد محمدرضای گل گلی

خاله منصوره تولد محمدرضا رو آلاچیق مهر گرفت اون روز بزرگ شدن پسرم رو حس کردم هزار هزار ماشالا خدا برامون حفظش کنه ...
4 خرداد 1392

سال 1392 مبارک

ارمانی امسال 4 نوروز زندگیش رو جشن گرفت.این نوروز برای ما خیلی شیرین بود چون پسرمون خیلی بامزه عید رو تعریف می کرد و تمام کلمات نوروزی رو از تلویزیون برامون جدا می کرد و کلا اشتیاق ارمان ما رو به وجد میاورد و میاوره. اینم از سفره هفت سینمون که با کمک آرمانی انداختیم و قابل ذکر هست که بگم تخم مرغ رو آرمانی رنگ کرد ...
8 فروردين 1392