بی خوابی و بالاخره خواب رفتم آرمان
الان ساعت ٧:٣٠ که تازه آرمانی خوابش برد .به آرمانی میگم آرمان خورشید خانم هم اومد تو آسمون ،پرده اتاق رو زدم کنار تاببینه هوا روشن شده که گیر داد خورشید خانم کو انقدر بغلش کردم و گفتم الان میاد و پرنده هارو نشونش دادم تا تو بغلم خوابش برد.
خدا کنه سالم باشه نخوابه البته آرمانی نخوابه رو جدی نگیر مامانی
و در آخر این هم وضع اتاق ما بعد از خوابیدن آرمانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی