خونه عمو حسن
جمعه شام خونه عمو حسن دعوت بودیم آرمانی هم وقتی متوجه شد میخوایم بریم اونجا پشت سر هم میگفت بلیم خونه راله
وقتی رفتیم اونجا هم که هر نوع شیطونی خواست کرد.برای زن عمو شعر اتل متل توتوله رو میخوند.عمو هم که میگفت گاو آرمان چه جوره آرمان بلند میگفت نه گاب آمان نه .
رفت روی تخت ریحانه و هی میپرید همه رو هم دعوت میکرد تا بیان بالا و بپرن.
اینم از عکسای اون شب
از آرمان پرسیدم این چیه گفت : گوباگه
علاقه با شدت خفه کردن
اینم پسر مهندس من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی