جمعه
امروز صبح با عبداله رفتیم بانک تا برای دستگاه ای تی ام پول بگذاره بعدش هم رفتیم پارک پردیسان اونجا آرمان اصرار داشت تا یه بادبادک بخریم ما که میخواستیم بریم قدم بزنیم به خاطر آرمان بادبادک خریدیم مشغول هوا کردن شدیم.بادبادک به اسم آرمان بود و به کام مامان و بابا.خیلی خوش گذشت اول یه کمی آرمان مشغول بادبادک هوا کردن شد و بعدش رفت پی بازی خودش که خاک بازیه من هم یه پام پیش آرمان یه پام پیش عبداله
اینم از بادبادک ما
اینجا هم آرمان رفته دنبال بازی خودش
توی راه برگشت هم که ما میخواستیم بریم ناهار بخوریم آرمان رفته بود عقب دراز کشیده بود و مثلا گرگ شده بود،عبداله ازش پرسید آقا گرگه شما ناهار چی می خورید آرمان هم گفت ببعی.ما هم خندمون گرفته بود گفتیم حالا ببعی از کجا گیر بیاریم برای گرگمون جور کنیم.
اینم عکس از نی نی گرگیمون که به سختی گذاشت ازش عکس بگیرم
وقتی به کام بابا می شه